شاید به جرات بتوان گفت که در دوران معاصر شاهزاده ایرج میرزا یکی از پیشگامان صد در صد آزادی بیان بود . در اشعاری که از وی در دست است صراحت گفتار ، و عدم خود سانسوری موج میزند . او در بند زمان و مکان و نوع مخاطب نبود ، آنچه را که میپنداشت درست است را بیان مینمود و قضاوت را به خوانندگان وا مینهاد . به عنوان مثال در منظومه ی عارف نامه این اتفاق به درستی افتاد . ایرج به خاطر کدورتی که از عارف داشت بنا به نوشتن عارف نامه کرد ، اما به هیچ عنوان قرار نبود که به ماجرایی به این مفصلی و درازی و زیبایی بیانجامد . بلکه این ترغیب مردم ، فرستادن پیغامها ، و جامعه بود که پایههای اصلی این گنجینه تاریخی را پی گذاشت . و نشانگر این بود که کلیت مردم آن روزگار از طرز بیان هزل آمیز او نه تنها ناخشنود بلکه خوشنود هم بودند . البته ناگفته نامند که جای پای مرتجعین و قشریون همواره در تاریخ پیداست و سعی در نواختن ساز ناکوک داشته است ، در مورد عارف نامه هم بدین گونه شد ، که مرتجعین شکایات وی را به والی خراسان نمودند و از او دادخواهی خواستند . اما دو صد درود به والی خراسان که در آن اجتماع و در آن محیط مذهب زده و خرافی ، منظور ایرج و قصد وی از گفتن منظومه را واقف بود و برای رهانیدن کتاب و ایرج از دست آنها ، اینگونه چو انداخت که این ابیات از ایرج نیست و مغرضان به وی نسبت داده اند . باری او با قلم سحر آمیز خود ، تمامی معضلات جامعهاش را به نقد کشید . از بچه بازی مرسوم آنزمان گرفته تا مشکلات فرهنگی ، سیاسی ، عدالت ، حجاب که بواسطه ی آن نیمی از جمعیت مفید ایران را خانه نشین و مصرف کننده و تو سری خور بار آورده بود ، گرفته تا دهها مقوله ی دیگر که از این بحث خارج است . بعد از اتمام ماموریت در خراسان و بازگشت به تهران ، همه فکر میکردند که به خاطر سر و صدای عارف نامه ، و اشعاری که در انتقاد بیپرده از حجاب سروده ، در تهران تکفیر خواهد شد ، و کسی به استقبال وی نخواهد رفت . اما در کمال نا باوری اولین استقبال کنندگان او زنهای تهران بودند ، که به پاسداشت او و سپاسگزاری از حق و حقوق زنان به پیشوازش آمده بودند ، و برسم هدیه دسته گلی شکیل به همراه قوطی سیگار طلا به وی هدیه دادند ! اما امروز بعد از گذشت بیش از ۸۰ سال از مرگ ایرج میرزا ، نام او را از خیابانهای ایران حذف میکنند به این بهانه که او در چند ده سال پیش اشعار پورنو گرافی سروده است ! این یعنی اینکه درست است که ما ترقی کرده ایم ، اما معکوس ! این فرهنگ ستیزان قشری بعد از گذشت ۳۰ سال از برقراری حکومت اسلامی این مقوله را کشف کرده اند ، و در این مدت حتی زحمت خواندن آنرا به خود نداده بودند . و اما خوب که دقیق میشویم میبینیم تصمیم اخیر بالاترین هم بیشباهت با تصمیم جمهوری اسلامی ، مبنی بر حذف هزلیات بنا به میل شخصی نیست . حد اقل جمهوری اسلامی غیر از ادعای نمایندگی الله بر روی زمین و مدیریت جهانی ، مدعی چیزی نیست ، نه سکولاریزم ، نه آزادی بیان ، نه حقوق بشر ، اما از مجموعهای که نخبگان ، فرهیختگان ، و آزادی خواهان را نمایندگی میکند ، انتظاری بیش از این میرود . اگر لینکی داغ میشود ، یا در بخش نظرات قرار میگیرد ، نشان دهنده محبوبیت و میزان متقاضی آن لینک است ، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم . این تصمیم بالاترین به درمان محیط بالاترین نه تنها کمک نمیکند ، بلکه آنرا بسیار رادیکالتر و مصمم تر میسازد ، پس بیاید صورت مساله را پاک نکنیم ، آزادی بیان را پاس بداریم ، و به درمان آن کوشا باشیم . و بدانیم تنها راه راست است که به مقصد میرسد ، و آن راه آزادی بیقید و شرط بیان است . ما کماکان به روند حذف لینکها ، سانسور آنها از بخش نظرات ، و این اواخر مسدود شدن حسابهای کاربران که بسیار شک بر انگیز است معترض هستیم .
۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه
ایرج میرزا و عدم خود سانسوری
برچسبها :
ایرج میرزا،
بالاترین،
حجاب،
حقوق بشر،
خود سانسوری،
فرهنگ و هنر
0 نظرها:
ارسال یک نظر