Add to Google Reader or 
Homepage

۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

هدف سپاه، از چنبره زدن بر منابع مالی، نابود کردن اقتصاد آزاد است

بدون شک در جهانی که ما زندگی ميکنيم اقتصاد آزاد و دمکراسی، دو پديده از هم ناگسستنی است. اقتصاد آزاد تنها يک روش در کنار روشهای سوسياليستی و غيره نيست، بلکه يک کليت و نظام تمدن ساز برای برقراری بستر فرهنگ سکولار و جامعه مدنی است. و به تعريف <ميلتون فريدمن> آزادی اقتصادی پيش شرط لازم برای ايجاد و حفظ مدنيت و آزادی های سياسی است. همانطور که انديشه آزاد باعث شکوفايی انديشه و سطح ارتقا فکر ميشود، اقتصاد آزاد هم باعث شکوفايی استعدادها و توسعه جامعه ميشود، و در حقيقت برای برقراری دموکراسی اين دو پديده لازم و ملزوم يکديگرند. اقتصاد آزاد نوعی متفاوت از آزادی نيست، بلکه تنها چهره و رويه ديگری از آزادی فرديست. در...
ادامه مطلب

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

اندر باب خامنه اي (ص) و کوتوله دست آموزش آ سيد محمود سبورچيان !

زمانی که برای اولين بار عکس خامنه اي در حال بوسه زدن بر آن چپق شکيل، در مجلات چاپ شد، شايد کمتر کسی فکر ميکرد که همانا او همان جانشين به حق امام زمان و نظر کرده خدا بر روی زمين باشد، که بعدها شورأی نگهبان او را کشف کند، و باز بعدترها هم پا از گليم خويش فرا تر کند و دعوی پيغمبری نمايد. چندی پيش در سايتی، بخش نظرات به مطلبی بر خوردم به اين مضمون که: آقا در سنين جوانی طبق گزارشات روحانيون به مقام مرجعيت رسيده بودند. ما هم هرچه افکار پريشان خود را جمع کرديم، ملتفت نشديم که اگر چنين بود؟ پس آيه شريفه << ملاک رهبری مرجعيت نيست >> را در مدح چه کسی نازل فرمودند؟ هر آينه...
ادامه مطلب

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

ترور و کشتار محکوم است، چه از طرف حاکميت باشد، و چه جند الّله


به ياد دارم چندين سال پيش استاد تاريخی داشتيم که قبل از اينکه استاد تاريخ باشد، معلم اخلاق و انسانيت بود، و اگر بخواهم درباره او حق مطلب را ادا کنم، نياز به نوشته اي جدا دارد. روزها از پی هم ميگذشت تااينکه خبردار شديم که وی مريض است و به همين دليل است که 2 هفته است که او را در دبيرستان نميبينيم. ما در کلاس چند نفری بوديم که علاقه زيادی به او داشتيم، به همين خاطر مسئله را با مدير در ميان گذاشتيم واو هم آدرس استاد را به ما داد. منزلش از دبيرستان زياد دور نبود، فردای آن روز با بچه ها قرار گذاشتيم که پولهايمان را روی هم بگذاريم، گل و شيرينی بخريم و به عيادت او برويم. کلی از ديدن ما خوشحال شد و حتی فکرش را هم نميکرد ما را در منزلش ببيند. پذيرايی گرمی از ما کرد وبا همان روی گشاده به ما خيره شد و گفت: معرفت شما را هيچ وقت فراموش نميکنم. از همه جا برايما ن صحبت کرد تا به جامعه و مشکلات اجتماعی رسيد، که يکباره يکی از بچه ها گفت: استاد راستی ميشود کتابخانه تان را به ما نشان دهيد؟ استادهم با کمال ميل قبول کرد و با هم به کتابخانه رفتيم. اطاقی بود تقريبا 15 متری که از کف تا سقف کتاب چيده شده بود، ما به کتابها خيره شده بوديم که يکباره استاد بدون هيچ مقدمه اي گفت: فقط تصورش را بکنيد که اگر همين امروز مردم معنای آزادی و حقوق خود را بفهمند، و همه باهم عهد کنند فردا که از خانه های خود بيرون می آيند، آزاد بيانديشند و فکر کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هيچ کس جوابی نداد. خودش در ادامه گفت: درآن فردا که دير يا زود خواهد آمد، ديگر ديکتاتوری نخواهد ماند و در ادامه گفت: از فيلسوفی پرسيدند از مرگ ميرترسی يا نه؟ بی درنگ جواب داد نه. گفتند چرا؟ گفت: چون زمانی که من هستم مرگ نيست، و زمانی که مرگ هست من نيستم. اين حرف شايد در آن زمان مرا زياد به فکر فرو نبرد اما امروز بعد از گذشت سالها تازه ميفهمم که درس آنرو ز يکی از بزرگترين چيزهايی بود که به ما ياد داد. هر چند که او ديگر در قيد حيات نيست اما شک ندارم که تفکراو جاودانه است. حالا با گفتن اين مقدمه بروم سر اصل مطلب. در مملکتی که ما زندگی ميکنيم شايد باديدن اين همه فجايع مانند: کشتار ، شکنجه، تجاوز و.... اولين چيزی که به فکر انسان بيايد اين باشد که فقط با خشونت ميتوان در برابر ظلم مبارزه کرد، اما فراموش نکنيم با انتخاب خشونت به عنوان مبارزه وارد مرحله اي ميشويم که حکمومت بر ما برتری دارد. ديکتاتور هميشه برای سرکوب مردم خود را در قياس گسترده تری آمده کرده است. به عنوان مثال ميتوان به 22 بهمن اشاره کرد. به گفته شاهدان عينی تعداد نيروهای سرکوبگر و لباس شخصی حتی بيشتر از تعداد جيره خوارانی بود که برای تظاهرات آمده بودند. از طرفی اين حس و روحيه انقلابیگری و
خشونت طلب قدرت آزادی فکر را ازانسان سلب ميکند و جای آنرا به ايدئولوژی خطرناکی ميدهد که در سال 57 شاهد آ ن بوديم. قتلها، اعدامها، ترورها، کشتار 67 و.... همه و همه نتيجه تفکری انقلابی وايدئولوژی خانمان سوزاست. کوچک شده همان تفکر راامروز، در گروه هايی مانند جندالله ميبينيم. يعنی اينکه خون پاک نميشود مگر اينکه با خون شسته شود، ولی اگر منطقی بيا نديشيم، خون رابا خون شستن نه تنها خون را پاک نميکند بلکه دو چندان بر سرخی آن مييفزايد. و در خوشبينانه ترين حالت اگر فرض براين بتوان گذاشت که گروه های ايدئولوژيک وانقلابی بتوانند حکمومت را کنار بزنند، باز هم مردم به خواست خود نخواهند رسيد. گروه تازه به قدرت رسيده برای ابقاخود بر حکومت مجبور به کشتار حداکثری ميشود،يعنی باز دوباره زندان، اعدام، کشتار، حذف و... و از طرف ديگر تقسيم عادلانه قدرت بين حاکميت و مردم جای خود را به شعارها يی ماند: الان فعلا جنگه، داريم کشور را آباد ميکنيم و....ساختن دشمن های فرضی مانند مجاهدين، امريکا، اسرائيل، و.....تنها چيزی که در اين ميان فراموش ميشود حق حا کميت ملی و دموکراسی خواهد بود. گرهاي را که بادست ميشود باز کرد را با دهان گشادن خطا ست. همين گروههای انقلابی اگر فرصت کنند که به تهرا ن برسند بريشان هيچ فرقی ندارد که اين بمب را در مسجدی در زاهدن بگذارند، يادر مسجد ترمينالی در تهران. يا گروهی منصوب به انجمن پادشاهی برای آنها هم هيچ فرقی ندارد که بمبی را در کفشداری حرمی بگذارند يادر مترو تهران. عراق و افغانستان دو کشوری است که رو حيه انقلا بی گری در آن موج ميزند. نتيجه: اگر به جای پروراندن بچه های هفده هجده ساله انتحار طلب و استشهادی به فکر ايجاد نهادهای مستقل و حقوق بشری در زاهدان باشيم، و دموکراسی و حقوق بشر را ترويج کنيم( منشور مهندس مير حسين موسوی برای شروع ميتواند مفيد باشد) ديری نخواهد گذشت که خورشيد تمام نمای آزادی را بر قله های سرافراز ايران خواهيم ديد. فراموش نکنيم که اولين جرقه های انقلا ب 57 در سال 42 زده شد و 15 سال بعد به پيروزی رسيد. حال ما به جای 15 سال 5 سال را به جنبش سبز اختصاص دهيم، و بجای فرهنگ انتحار و استشهاد فرهنگ انسانيت و سبز انديشيدن را ترويج کنيم، که اگر بشود مطمئناً در برا بر نسل آينده سر افکنده نخواهيم بود.
ادامه مطلب

۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

احمدی نژاد با حزب ولايت(رستاخيز سابق)آخرين ميخ را برتابوت ولايت کوبيد


تاريخ را که مرور کنيم زياد ميبينيم حکومتهايی که در واپسين سالهای عمرشان از موضع قدرت حرف ميزدند و سعی در توجيه نا بسامانی های داخلی و خارجی داشتند-اما اگر دوران قبل از انقلاب را با بعد از انقلاب مقايسه کنيم، در مييابيم ، زمانی که حزب رستاخيز تشکيل شد، يعنی سال 1353 حکومت دارای اقتصادی تقريبا به ساما ن بود، و نه از تحريمها ی بين المللی و نه از نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی چنان که امروز شاهد آن هستيم خبری بود.اما هما ن حزب رستاخيز به سبب ادغام کردن همه احزاب در خود،و منحل کردن احزاب، باعث تک قطبی شدن فضای سياسی جامعه شد و کودک دست پرورده حکومت گلوی پدر را دريد و عملا ريسمان دارش را بافت.همان اختلا ف درون حزب بلای جان حاکميت شد و به عنوان يکی از اصلی ترين عوامل داخلی برای سرنگونی حاکميت شناخته شد و کار به جايی رسيد که خود حکومت در سال 57 آنرا منحل کرد.ما جراجويی های احمدی نژاد هم امروز کار را به جا يی رسانيده که امروز با حکومتی رو به رو هستيم که از عدم مشروعيت خارجی و داخلی رنج ميبرد.تحريم هاوقعطنامه ها،نقض حقوق بشر،مسدود شدن حسابهای بانکی،از طرفی و از طرف ديگر عدم مشروعيت داخلی. به عنوان مثال: تخريب شدن چهره بسيج و سپاه در ميان مردم، بوجود آمدن اپوزيسيونی بسيار قدرتمند موسوم به جنبش سبز، اختلا ف بين مجلس ودولت،اعتصاب بازاريان،دستگيری روزنامه نگران فيلمسازان و سران احزا ب ا عدامهای فله اي تجاوز و.... همه اينها نشانگر عدم توانايی حکومت در برابر مشکلات است. دراين ميان حرف های احمدی نژاد و تکرار گفته های 37 سال پيش شاه نه تنها از بار مشکلات نمی کاهد بل صد چندان بر آنها میافزايد. برای ايرانی که در زمان مشروطه قريب به 100 روزنامه و مجله آزاد داشته اينگونه خوابها ديدن نابخرديست. گفتند و نفهميدند، ميگوييم و نميفهمند
به قول دکتر شريعتی در در حکمومتی که فقط دولت حرف ميزند هيچ چيز را باور نتوان کرد. چه برسد به آنکه اين دولت نامشروع هم باشد. و اين آغازيست بر پايان جمهوری اسلامی ايران.
ادامه مطلب

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

تجاوز، جنايت، ننگ بر اين ولايت (برای الناز بابازاده)


باز هم طشت چرک آلود ولايت از بام اوفتاد و کوس بد آهنگ رسوايی حکومت بر بامها نواخته شد.الناز بابارده تا به امروز آخرين قربانی که به دست ولايت مداران بعد از تجاوز جنسی به قتل رسيد. روزی نيست که از گوشه و کنار سرزمين بلا خيز ايران خبری ناخوشايند مخابره نگردد، که تنها و تنها يکی از همين خبرها برای سلب مشروعيت از حکومت اسلامی کافی نباشد. حکم سنگسار اعدام جوانان،تجاوز جنسی و.... که همه اينها در حکومتی انجام ميگيرد که داعيه نما يندگی امام زمان را دارد. به تعبير احمد کسروی که ميگفت: دست جنايت کار را نبايد قطع کرد،بايد ريشه را خشکاند. ترديدی نيست که ريشه نهال اين همه جنايت و تجاوز را غير از درون بيت رهبری،در هيچ کجای ديگر نبايد جست. ديگر همه به نيکی ميدانند که تجاوز جنسی به عنوان يک اصل، در قاموس جمهوری اسلامی نهادينه شده. برای ندا آقاسلطان و ترانه موسوی مستندها و مصاحبه های دروغين ساختند-پرونده های شکايت تجاوزات را دروغ انگا شتند-مصاحبه های تصويری قربانيان تجاوز(مريم صبری و ابراهيم شريفی) را جوسازی رسانه های بيگانه خواندند- جنايت کهريزک را افسانه فرض کردند- ضرب و شتم فرزند کروبی و تهديد وی به تجاوز را در مسجد توهم ناميدند- نامه همسر کروبی در ارتباط با شکنجه و تجاوز در زندان را به هيچ انگاشتند- اما ميخواهم بدانم،با رسوايی تجاوز و قتل الناز بابارده چه ميکنند؟ آيا باز هم بايد منتظر مستند يا مصاحبه اي دروغين بود؟ رژيمی که به تعبير دکتر سروش در ديد تمام ملت ايران و جهان کشف عورت شده،ديگر چيزی برای از دست دادن ندارد به همين خاطراست که سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده است. و اگر زمانی به مثابه گربه اي. روی جنايت خود خاک ميريخت، امروز در تمامی خيابانها ی شهر فضله ميکند بی آنکه روی آنرا بپوشاند. از حکومتی که والی ان خامنه اي،وسربازان گمنام امامش، گمنامين بدنام و متجاوزين به نواميس مردم، ازين بيش انتظاری نيست.باشد که آيندگان بخوانند و بدانند که استبداد دينی منحوس ترين استبدادهاست، که دران هر جنايتی رنگ اسمانی به خود ميگيرد که هيچ اعتراضی به ان وارد نيست. حکومت فاشيستی اسلامی ايران در اين سی سال به همه جهانيان ثابت کرد که مستبد ترين استبداد هاست، که روی تمامی استبدادها را سفيد کرده است. چه کسی ميگويد که گرانی اينجاست؟ دوره ارزانيست- چه شرافت ارزان- تن عريان ارزان- و دروغ از همه چيز ارزانتر- و چه تخفيف عظيمی خوردست قيمت يک انسان!!
ادامه مطلب

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

۱۸ تير لکه ننگی که از چهره کريه خامنه اي زدودنی نيست

تقريبا از سال ۷۶ به بعد باب جديدی در تاريخ مبارزاتی جنبش دانشجويی گشوده شد که مقارن بود با دولت اصلاحات محمد خاتمی. نگاه جديد جنبش دانشجويی به جهان پيرامون خود،همراه با يک نگاه ليبراليستی. و با حفظ سنت ها و ارزش های فرهنگی و اجتماعی. در دوران اصلاحات که فضای نقد و گفتمان حد أقلی ايجاد شده بود روزنامه ها و مجلا ت که تا ان روز در انزوا به سر ميبردند، و عملا به دست فراموشی سپرده شده بودند،دوباره شروع به نوشتن کردند،و فضايی در کشور شکل گرفت که اگر چه از آرمان های يک حکمومت دمکراتيک، بسيار دور بود، اما با گذشته خود هم بسيار فاصله داشت.در مقابل با حاکميتی که همين فضای حد اقلی را برا ی نابود شدن خود کافی ميديد. حکومت دست به کار شد و برای حفظ تاج و تخت ولايت، شروع به توقيف مجدد روزنامه ها و مجلا ت نمود، و با بستن روزنامه سلام، اولين جرقه های اعتراض دانشجويی زده شد.لازم به تذ کر که( محمود کودتاچی خودمان يکی از شاکيان پرونده روزنامه سلام بود). دانشگاه که در برابر توقيف روزنامه ها و توهين های حکومت نمی توانست سکوت کند به خيابان ها آمد، و به مدت ۱ هفته پايتخت، و شهرستانها عملا در دست دانشجويان بود. که به خاطر حراست از آرمانهايش به خيا با ن آمده بودند.و اين اولين رويارويی مردم با حا کميت،بعد از انقلاب بود.او باشان،انصار حزب اللا،و لباس شخصيها به دانشگاهها و خيابان ها ريختند،و در مقابل قلم مقدس دانشجو،شمشير کين و نفرت بر کشيدند - زدند و کشتند و سوختند و ويرا ن کردند و رفتند.ننگ ۱۸ تير از چهره کريه خامنه اي زدودنی نيست.از ان تاريخ تا به امروز قريب به ۱۱ سال ميگزرد،و دانشجويان همه ساله سا لگرد اين روز را
با شکوه تر از پيش بر گزار ميکنند،تا تماميت خواهان بدانند،اگر چه دانشگاه و جنبش دانشجو يی،در زير بار تمهيدا ت نظامی پليسی و سيستم مشت آهنين حکومت کمر خم کرده است،اما نخواهد شکست.دانشگاه و جنبش دانشجو يی همچنا ن زنده است،و در زمانی نه چندان دور در يکی از همين روزها صفحات تاريخ، به نفع ملت ايران ورق خواهد خورد. چه زيبا خواهد بود در ان روز،با يادجانباختگان ۱۸ تير ۱۳۷۸،( فرشته عليزاده،تامی حامی فر،عزت اللا ابراهيم نژ اد،سعيد زينالی)،کشته شدگان ۱۶ آذر و کودتای انتخاباتی ۸۸، ندا آقاسلطان،ترانه موسوی،سهراب اعرابی،کيانوش اسا و.....دست دردست هم دهيم به مهر، ميهن آزاد را کنيم اباد
ادامه مطلب

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

درد دلی با عيسی سحر خيز/ کار خا منه اي از امر به معروف گذشته ، بايد نهی از منکرش کرد

با سلام به عيسی سحرخيز يکی از سمبل های مقاومت ايران.ايستادگی و پايداری تو را دراردو گاههای مرگ شب پرستان ارج مينهم و از اينکه با دست بسته و جسم در بند در جبهه حق عليه باطل مبارزه ميکنی،سپاسگزارم.از کجا برايت بگويم،خا منه اي عليه ملت خود کودتا کرد،دستور کشتار مردم بی دفاع را صادر کرد ،هزاران نفر را به بند کشيد،فقط به خاطر اينکه حق خود راميخواستند. در زندنها به جوانان تجاوز کردند،اه عيسی جان زمانی که فيلم مادر سهراب اعرابی که در پشت درهای اوين به انتظار فرزندش بود،در حالی که نميدانست سهراب شهيد شده راديدم چه حالی داشتم.نميدانم ميدانی يانه؟ دم خروس حسين طائب رفيق شفيق خامنه اي از پرونده قتل ترانه موسوی بيرون زد،و در نبودنت چندين جوان دلير ايرانی را به اتهامهای واهی به دار کشيدند.اين است حال ما.
عيسی جان ميدانی با خانواده شهيد همت ها باکری ها و جانبازان چه کردند؟ از عاشورا برايت بگويم
؟ مسجد را به آتش کشيدند،در روز عشورا مردم را به گلوله بستند،و حرمت عاشورا راهتک کردند.به دانشگاه مانند مغولها يورش بردند،و حرمت اين مکان مقدس را زير پا گذاشتند.او باشان خامنه ای به بيوت مراجع سبز و مردمی حمله کردند،دفتر آيت اله منتظری را پلمپ کردند،به صانعی فحاشی کردند،به دفتر کارش هجوم بردند و ويران کردند،و حتی حرمت کلام خدا را نگاه نداشتند،جنايت کهريزک را که منکرش بودند،اقرار کردند،و باوجودی که قاتلان اصلی اين فاجعه را همه ميشناسند،قاتلان بی نشان بر کشيدند و يحتمل فردا هم جنازه های بی نام و گورهای بينشان.عيسی جان مجلس راولايی کردند و ولايت را خدايی و خدا را ...... بگذريم، مداح هاو وکيل الدوله ها جای نما يندگان واقعی مردم را گرفتند،سه تفنگدار( برادران لاريجانی) بر سه پست مهم مملکت تکيه زدند و احمدی نژاد به تمام اقوام خود پست و مقام داد و رهبری هم همه اينها را تاييد کرد.مفسدان بزرگ اقتصادی،در دولت دارای پستها يی مهم شدند و در عوض افتابه دزد ها در زندان. سپاه بر تمام ارکان مملکت چيره شده و مرگ جمهوری ايران را جشن گرفته است.و همين روزها بعيد نيست که بشنويم< حکومت ولا يی سپاهی ايران>.از سيرک به ظاهر هنرمندان چيزی شنيده اي؟جعفر پناهی ها و شجريان ها که هنرمندان مردمی هستند،يا تکفير شده اند و يا در سياه چالهای رژيم افکنده شدند.اما چه باک در عوض مليجک های درباری ارادت خالصنه و مخلصانه خودشان را در وصف ذات ملوکانه ابراز ميدارند.
عيسی جان آقای خامنه اي گندم نمای جو فروشی بيش نيست، که کارش از،امر به معرو ف گذشته است و بايد نهی از منکرش کرد....گر مسلمانی به اين است که خامنه اي دارد... وای اگر از پس امروز بود فردايی.الغرض عيسی جان باورکن به شرافت قلمت،که جايت اينجا اصلاً خالی نيست.تو در زندان شب پرستان با نور در ستيز، اسيری و ما،در بزرگ ترين زندان روزنامه نگاران جهان .
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 کافه نادری.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده