Add to Google Reader or 
Homepage

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

وجه تشابه حاکمیت ، با دزدی که ، اره به ماتحتش فرو کردند !

آورده اند که در روستایی سالیان سال هیچ جرم و جنایتی رخ نداده و تمامی مردمان آن آبادی در صلح  و صفا در کنار یکدیگر زندگی میکردند . تا اینکه یکی از این روزها خروسی در ده گم میشود . خبر گوش به گوش بین آبادی های مجاور میچرخد تا اینکه دزد خروس را همراه با خروس در یکی از روستاهای اطراف دستگیر میکنند و به پیش کدخدا میبرند . کدخدا سوال میکند که چرا دزدی کردی ؟ دزد جواب میدهد : به پیر به پیغمبر ، به حضرت عباس من دزدی نکرده ام . کدخدا میگوید : پدر سوخته ی ملعون این خروس را که با چشمانم میبینم را باور کنم ؟ یا قسم  حضرت عباس تو را ؟ الغرض دستور میدهد که او را به درختی ببندند تیغ اره ای به ماتحت اش فرو کنند و نگهبانی را هم بگمارند که هر یک ساعت مقداری تیغ اره را در ماتحت دزد فرو کنند و یک ساعت بعد به همان مقدار بیرون بکشند . اهالی ده قرض از این حکم را جویا میشوند ، کدخدا جواب میدهد که : دخول تیغ اره جرم دزدی اوست و بیرون کشیدنش جرم قسم دروغش . وصف الحال امروز حاکمیت هم مصداق همان  دزدی است که هم  خروس را دزدیده و هم قسم دروغ میخورد ، پس جرمش اینست که اره به ماتحتش فرو کنند . اگر خیابان ها را خالی کند و مجوز راهپیمایی بدهد خود را در برابر میلیون ها تلویزیون و رسانه خار و خفیف خواهد دید ، و اگر مجوز ندهد مجبور از ترس مردم و جنبش سبز مشتی عمله ی روز مزد استخدام کند تا به جای مردم معرفی نماید و خیابانها را پر کند از مشتی سپاهی ، بسیجی و چماقدار که مبادا با حرکتی از جانب مردم روبرو شود . جنبش سبز با تظاهرات میلیونی سال گذشته ثابت کرد که در اکثریت است و امروز همین قدر که شما را در خیابانها نگاه دارد برایش پیروزی محسوب میشود . وجود نظامیان در گوشه و کنار خیابانها و ایجاد شدن جو حکومت نظامی در شهرها نشان از حقانیت جنبش است . چه در خیابان باشد و چه نباشد . و اما آن دسته از کیک و ساندیس خوران یا به نوعى مدعی یان حمایت از حاکمیت آیا تا به حال از خود نپرسیده اند که اگر به واقع آن چیزی که بیش از ۱ سال است که در بوق و کرنا کرده اند و از بام تا شام در تمامی رسانه های دولتی تبلیغ میکنند حقیقت داشته باشد ، و به قول خودشان فتنه سرکوب شده و همه چیز در امن و امان است پس این حملات سفیهانه به منازل مراجع قم و شیراز نشانه چیست ؟ فرستادن شعبان بی مخها به خانه کروبی نشانه چیست ؟ قشون کشی خیابانی و حکومت  نظامی ، حمله به مسجد قبا ، زدن ، سوختن ، و کشتن نشانه چیست ؟ بگذارید من برایتان بگویم . این نشانه درد است . آری این همان تیغ اره ی تجویزی ی کدخدا است که چه داخل شود و چه خارج با درد و خونریزی همراه است . این درد گوارای جانتان باد !!!
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

13 نظرها:

ناشناس گفت...

دلم میخواهد گلویه احمدی نژاد زنازاده یهودی را با دندان پاره کنم و خونش را داغ داغ با مشروب سیب قاطی کنم و بخورم شاید اتش جیگرم کمی خاموش شود
مرگ بر حزب بعث سپاه

Boutimar گفت...

امیدوارم کار به آن جا نرسه و صبر ملت لبریز نشه دوست من . نابودی این جماعت حتمی است شک نکن

ناشناس گفت...

alan chizi ke kheili moheme hefze vahdat va omid va talash baraye gostareshe agahi na faghat dar fazaye majazi ke dar beine mardome adie kuche va khiabune ta hame bedunan ke jonbesh zendast va kar hokumat dir ya zud tamume.

Boutimar گفت...

ناشناس عزیز کاملا با نظر شما موافق هستم

ناشناس گفت...

The Green Movement was born last year it will take to grow and be fruitful. We need to wait. The regime is in great fear and proved it!

ناشناس گفت...

ساده لوح . حکومت هرچه اره . میخ . و...همه را یکتنه شافت کرده بیا تو یک چیز بزرگتر ؟

Boutimar گفت...

ناشناس عزیز در نظرات وبلاگ من هیچ نظری حذف نمیشه ، اما از یک چیز خوشحالم ، معلومه زدم دقیقا به برجکت . نظرات افرادی مانند تو به من انگیزه میده ، باور کن ، باز هم بیا هرچی دوست داری بنویس . نوشتن حق تو هم هست

waarhoofd گفت...

توصیه به ناشناس که میخواد گلوی احمدی نژاد را با دندان پاره کنه و خونش را داغ داغ با مشروب سیب قاطی کنه و بخوره. اولا اصلا فکرش رو هم نکن که دندونهات رو در چنین لاشه ی کثیفی فرو کنی. دوما هیچ فکر کردی که در تماس با چنین خون ناپاکی چه بلایی به سرت میاد. نه تنها با خوردن خون ا.ن. جگرت حال نمیاد بلکه بلافاصله خواهی مرد. سوما حرمت شراب رو نگهدار.

Boutimar گفت...

waarhoofd عزیز من هم موافقم . من نمیدونم این افتخاری این آدم رو چگونه بغل کرده و بوسیده ((:

Unknown گفت...

پست زیبایی بود ، به امید شکوفا شدن هر چه بیشتر استعدادهای سبز

Boutimar گفت...

Ha3aN عزیز سپاس از شما دوست من

ناشناس گفت...

حامد جان درود برشما
این شعررا برای شاه الهی هایی که در ذاتشان اصلا به اصل شورا معتقد نیستند ولی الان خودرا سردمدار شورا می دانند سروده ام امیدوارم که خوشتان بیاد

شاه الهيان و شوربايشان

ببين كه بين شه الهيان چَسان غوغاست
براي وصل به چيزي كه اصل آن به هوا ست
خيالشان برسيده مرام مُنحَطشان
كه سلطنت بُوَد ؛ آن نام ديگرش شورا ست
چو اصل و فلسفه و حرمتش نمي دانند
به فكرشان برسيده كه نوعي از حلوا ست
كنون كه داغ كنندي خرِ زبان بسته
ز بو ش حس بكنندي كبابشان برجاست
دروغگو چو به تكرار گويدي آنرا
به باور و به يقين مي رسد كه گويد راست
نداندي كه دگر مردم غيور وطن
نموده دفن شهنشاهي و دگر روياست
كه از دو لا شدن و دست و آستانبوسي
شدست مشمئز و قدّ همچو سرو وَرا ست
اگر كه طالب شاهنشهيّ خود هستيد
دواي درد شما نزد انگليسيهاست
بسان خاكِ حجازي كه انگليس فروخت
به آن تبار و دگر كشور سعوديهاست –
به انگليس بگوييد قطعه اي بدهد
از آن فرنگ و يا قاره اي كه امريكاست
دهيد كشورشاهنشهي خود تشكيل
به مسندان بنشانيد هرچه پهلوياست
ز بام تا كه به شامش دو لا و راست شويد
چرا ! كه تجربه و شغلتان ازين كارا ست
وطن براي خودش عزّ‌ و حرمتي دارد
نه از براي شما ها كه كارتان به رياست
براي كاوه و هم مردم عزيز وطن
صداي زوزه ء‌ كفتار ؛ زشت و نا زيباست


ناشناس گفت...

(هان اي عزيزان وطن)

هان اي عزيزان وطن ؛ هنگام طغيان آمده
هنگام ياري برهمه ؛ مردانِ ميدان آمده

دشمن كنون با صد تعب ؛ افتاده شد درتاب وتب
چون كرده بس نابخردي ؛ هنگام تاوان آمده

افتاده اند برجان هم ؛ َبرمي كَنَند بنيان هم
وز بهر حفظ خويش هم؛ با چنگ و دندان آمده

ملّت ازين اهريمنان ؛ وين سارقان و جانيان
ببريده از پيشين زمان ؛ ويندم به ميدان آمده

ملّت ز ِآزادي كُشان ؛ وز ظلم بي پايانشان
برلب رسيده جانشان ؛ دادش به كيهان آمده

گويد نخواهم دينشان ؛ و اللهِ بس پُر كينشان
وز هرچه دارد زو نشان ؛ ديگر به افغان آمده

گويد بسان كاوه شو ؛ ايندم برون از خانه شو
برجنگ ضحِّاكان دگر ؛ غُرّنده طوفان آمده

ارسال یک نظر

 
ساخت سال 1388 کافه نادری.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده